خورشيدخورشيد، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

خورشید

اي خدا كاش من 6 تا خواهر و برادر داشتم

1392/5/29 12:04
نویسنده : مامان خورشید
1,017 بازدید
اشتراک گذاری

عروسي خواهر عزيزتر از جانم، ستاره خونمون 24 مرداد برگزار شد و واقعا موجي از شور و هيجان و شادي و ... برامون به همراه آورد. خيلي خوب بود و به هممون خيلي خوش گذشت و جاي همه خالي. واقعا كاش به جاي يه خواهر و برادر 6 تا داشتم بسكه وجودشون لذتبخشه.

 

خورشيد پا به پاي ما خريد كرد و از چيزي عقب نموند. اول دو دست لباس براش خريديم تا كوتاه اومد كه من هم بتونم دو دست لباس بخرم و وقتي من دو جفت كفش گرفتم كلي شاكي شد كه چرا دوتا دوتا و برا من يكي گرفتي.

 

رفته بود تو فاز وقت گرفتن از آرايشگاه و شيميوم كردن كه براي اينكه دلش نشكنه چند روز قبل عروسي بردمش آرايشگاه و موهاش رو براش كوتاه كردم. بعد آرايشگاه برگشته نگران بهم ميگه: مامان حالا مي تونم موهامو شيميوم كنم؟


از دو سه روز مونده به عروسي هم هر روز صبح كه بيدار مي شد هيجانزده حساب مي كرد كه چقد ديگه بخوابه عروسيه.


روز عروسي هم با اينكه ظهرش نخوابيد ولي خوب همراهي كرد و كلا از روي سن پايين نيومد و با همه رقصيد. زيادم من و باباش رو تحويل نگرفت و بيشتر خودش برا خودش مي رقصيد. اول عروسي يكم رفته بود تو فاز اينكه بايد كنار عروس و داماد بمونه بعد ظاهرا ديد زياد كار جالبي نيست و ديگه كلا وسط بود.

رقص چاقو رو هم كه از يكماه قبل با مربيش تمرين كرده بود خيلي خوب انجام داد.

آخر شب هم توي خواب كلي ازم تشكر كرد كه بردمش عروسي.


فرداي عروسي هم كلا به خاله اش چسبيده بود چون به قول خودش شب عروسي نتونسته بود به حد كافي كنار عروس باشه.


مهرشاد عزيزم هم يكساعت اول با كت و شلوار حفظ ظاهر كرد و بعد كلا توي باغ بود و اگه شما ديدينش ما هم ديديمش.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مسی
29 مرداد 92 13:16
اخ جوووووووووووون چه عکس های خوشگلی ، خدا رو شکر که همه چیز خوب گذشته امیدوارم روزهای روبروی عروس عزیزمون ستاره بارون باشه و پر از نور
هر بار حرف خواهر و برادر میشه یاد کارین می افتم که میگفت:"بیچاره بچه من نه عمو داره نه دایی نه خاله نه عمه اینم از بابابزرگش!!" گفتم شاید عمع و عمو داشته باشه جواب داد:" مامان همهی بچه ها مثل من بیچاره اند الان هیشکی خواهر برادر نداره که من از کجا مرد پیدا کنم برای خودم که خواهر برادر داشته باشه؟"


يعني آدم خودشو بكشه برا اين حرفاشون كمه.
عمه ی آتنا
29 مرداد 92 13:35
امیدوارم همیشه شاد باشین خورشید جون خیلی خوشگل شده ماشااله رمز رو خصوصی فرستادم
مامان تارا و باربد
29 مرداد 92 14:00
سلام عزیزم هزاربار مبارک باشه عروسی خواهر جان ایشالا که سالیان سال در پناه خدا خوشبخت و عاشق بمانند. قربون خورشید تابان با این حرف زدن و نگرانی و رقابتش عکسا هم که عالی ببوسش به جای من
مامان آرشیدا کوچولو
29 مرداد 92 14:24
سلام بر خورشید عالم تاب و کهکشانش یعنی مامانش وای عروسی خاله کوچیله آخی چه حالی میده با این شیرین زبونی های وروجک انه اش باید قورتش داد


زهره مامان آریان
29 مرداد 92 23:53
همیشه به عروسی. انشالله خوشبخت بشن انشالله یه روز عکسای عروس خورشیذ جونمو بذاری.
مامان نیروانا
30 مرداد 92 8:38
عزیززززززم، خیلی مبارکه. عروسی خواهر خیلی صفا داره و البته به نظرم بهتره حتماً بعد از ازدواج خودت باشه تا دلتنگش نشی. بس که عزیزن. الهی همیشه از بودنِ هم مهر بگیرید و همیشه خوشبخت باشین و باشن. فدای خورشیدم که توی اون لباس عروس خوشگلش تابنده تر از همیشه میدرخشه. و صدالبته مهرشاد عزیز که خداییش که خیلی آقا شده دوسِتون دارم. خدا خواهرا و برادرات و همه ی عزیزانت رو محکم توی دستای خودش نگه داره دوست خوبم
مامانی درسا
1 شهریور 92 3:28
مبـــــــــــــــــــــــــــــــــــارکه ......... عوض شما من خواهر زیاد دارم واقعا" حال میده ........ چیزایی که گرفتین مبارکتون باشه دختری برای خودش عروسی شده بود
مامان نیروانا
2 شهریور 92 9:53
اومدم از همراهیِ شیرین و روحبخشت تشکر کنم بانوی اول. میبوسمت دوستم
مامان آرشيدا قند عسل
2 شهریور 92 14:03
عروسي خاله جان مبارك باشه خوشبخت و عاقبت به خير باشند ، كلاً اين دخمليها رقيب سر سخت مادرانشان هستند بوسسسسس براي تو خوشگل خانم
مامان ترنم
13 شهریور 92 8:43
سلم اولين دوست وبلاگي من. ان شائ الله عكسهاي دانشگاه رفتن و عروسيش را ببينيم.
هدیه خدا- فریماه
14 شهریور 92 0:07
عروسی خاله خورشید مبارک. چه حالی کرده خورشید خانم اونشب. همیشه خوش باشی.
مامان آتنا
25 شهریور 92 11:48
سلام مامان جون خورشید خانوم خوشگل. چه وبلاگ قشنگی دارین. عاشق کارا و حرفای خورشید جون شدم. اگه دوست داشتین به وبلاگ ما هم سر بزنید. و تبادل لینک ؟؟؟
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خورشید می باشد