خورشيدخورشيد، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

خورشید

براي تو 45 (زيركي كودكانه)

1391/4/24 10:56
نویسنده : مامان خورشید
433 بازدید
اشتراک گذاری

مهرشاد همراه بابا و مامان رفتند خريد و مهرشاد تلاش مي كنه تا براش اسباب بازي بخرن كه با عدم موافقت مامانش روبرو ميشه.

يكم بعد با اصرار از باباش پول ميگيره و براي مامانش يك كليپس مي خره و همون جا به مامانش هديه ميده.

و بعد چند دقيقه: مامان برام اسباب بازي بخر.خواهش مي كنم.

مامان مهرشاد: نه عزيزم اينجا اسباب بازي هاش خيلي گرونه.

مهرشاد: ببين من الان برات هديه خريدم و كلي با آقاهه چونه زدم تا به اندازه پولم بهم گل سر رو داد ، حالا تو حاضر نيستي به خاطر من يكم چونه بزني و برام چيزي بخري!!!!!!!!!!!

و بالاخره با اين حربه يك چراغ قوه صاحب شد.

در بازگشت از خريد به منزل ما اومدند و موقع رفتن:

خورشيد: مهرشاد ميشه يه چيزي تو به من بدي تا هر وقت دلم برات تنگ شد بهش نگاه كنم. آخه من خيلي دلم برات تنگ ميشه.

مهرشاد: چي مثلا"؟

خورشيد: چراغ قوه ات رو.

****************************

عزيزترينم، مهرشاد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

مستانه
24 تیر 91 13:25
يعني من عاشقتم خورشيد خانوووووم ---------- یه ایمیل جالب داشتم یه خاطره از هوشنگ ابتهاج : در زندان جمهوری اسلامی بودم و با یک هموطن همبند. ترانۀ " ایران ای سرای امید " از بلندگوی زندان پخش شد. تا که شنیدم زدم زیر گریه!همبندم گفت :چرا گریه می کنی؟گفتم : شاعر این ترانه منم
دخترم عشق من
25 تیر 91 8:16
دختر زیرک دوست داشتنی من . شعر ابتهاج هم عالی بود .خاطره ای هم که مستانه خانم در بخش نظرات گفتند واقعا جای تاسف داره . دلم شکست...
احمدی- مامان پویا
25 تیر 91 10:45
سلام دوست خوبم باز خورشید خانومو عشقه که اسباب بازی ای که بچه با اون همه حیله صاحب شده میخواسته از چنگ مهرشاد دراره!!1 ای ول امیدوارم دختر نازن همیشه سالم باشه عزیزم لینکت کردم با افتخار
مامانی درسا
25 تیر 91 11:33
ای جونم خورشیدی هزار ماشاالله به این تدبیرت دخترم ...... مهرشادی این همه زور زد شما هم دو دستی صاحب شدی ..... عزیز دلم خیلی دوست دارم .....
مامان تارا و باربد
25 تیر 91 14:20
طفلی مهرشاد اونهمه تاکتیک زد به مامانش خورشید خانم اومد وسط حالا چراغ قوه دست کیه
آوا مامان رادین
25 تیر 91 15:06
عزیزم. خوب این دختر مهربون دلش تنگ میشه دیگه. نازی دختر مهربون.
عمه آتنا
25 تیر 91 17:14
ماشااله دارن این شیطونکا
هدیه خدا- فریماه
25 تیر 91 18:00
خدای من چقدر این دختر شیطونه وشیرین زبون.
مامان نيكان و روهان
26 تیر 91 9:50
ماشاءالله به اين دخمل خوشگل . حسابي خانومي شده و دست شما بابا و هم مامان درد نكنه براي تمام زحماتي كه كشيديد.
مامان آرشیدا کوچولو
27 تیر 91 2:10
هر روز بلا طلا تر از دیروز دینگ دینگ خورشید خانم



مامان یاشار
28 تیر 91 13:37
کیف کردم
مامان احسان
28 تیر 91 19:29
ای جونم آخه این با این سیاستش دل منو برده.. ببوسش..
ستاره زمینی
2 مرداد 91 23:56
اخی گلم چه با سیاست.ماشالا بچه های این دوره زمونه.
مامان نيروانا
8 مرداد 91 14:02
خيلي زيركانه بود، از اول تا آخرش، يعني عجب نسلي در پيش داريم كه نه تنها كلاه سرشون نيره بلكه بلدن چه جوري ريز برنامه اي بچينن كه طرف خدش دو دستي كلاهش رو تقديم كنه. براي اين نسل خوشحالم. و براي خورشيد تابان و مهرشاد عزيزم. ببوسينشون
زهره مامان آریان
9 مرداد 91 1:26
ماشالله به این هوش و زیرکی.قربونت برم.
مامان نازنین زهرا
9 مرداد 91 4:28
سلام به خورشیدخانم خورشید گرم خونه ووبلاگها وسلام وخسته نباشید به مامانی ماشاا... به زرنگی وشیرین زبونی خورشید خاله خدا واسه مامان و بابا حفظت کنه خاله جون مامانی اسپند یادت نره خاله جون اتفاقی وبتو پیدا کردم بخاطر اسمت آخه اسم شمارو دایی دختر من موقعی که تو شکم مامانش بود براش گذاشته بود و همه به این اسم صداش میزدند هنوز هم بعضی وقتها به این اسم صداش میزنه خوشحال میشم به ماهم سر بزنید با خوشحالی لینکتون کردم
مامان نازنین زهرا
10 مرداد 91 4:57
سلام مامان خورشید جون ببخشید اسمتونو نمیدونم
مامانی خیلی ممنون ازاینکه ماروقابل دونستید و بهمون سرزدید و اینقدر با نظراتتون ماروشرمنده کردید
مامانی در مورد اون نظر نوشته وب راستشو بخواین من قبلا در بلاگفا واسه نازنین زهرا وب ایجادکرده بودم که یکی از پروژه های درسیم نیز بود وخیلی اتفاقی نینی وبلاگو پیدا کردم ووقتی همسایتون شدم وسری به بقیه دوستان زدم این مطلبو در خیلی از وبلاگها دیدمو ازش خوشم اومد وچون خیلی از دوستان از این مطلب استفاده کرده بودند فکر نمیکردم اختصاصی باشه واتفاقا برعکس فکر کردم یکی از نوشته های خود نینی وبلاگه که همراه قالب وبلاگ ارایه میشه ولی اگر مربوط به شماست وشما نوشتیدش باید بگم که خیلی خوش ذوق و هنرمند هستید درهرصورت در اسرع وقت عوضش میکنم و مطلب وب قبلیشو براش میزارم از نظرتون ممنونم و خوشحال میشم بازهم به ماسربزنید و باهم دوست شویم از نظرمن مانعی ندارد اگر پیامو ویرایش ویا حذفش کنید
باتشکر


ممنون كه به پيامم توجه كرديد و از اينكه با مادري به صميمت و صداقت شما آشنا شدم واقعا خوشحالم.
رهاورد
19 شهریور 91 18:52
والا ما بچه بودیم اینقدر چرچیل نبودیم
مامان امیرحسین
20 شهریور 91 14:48
سلام.ممنون از پیام قشنگتون.خیلی خوبه دختر سیاست داشته باشه خیلی لازمش میشه.می بوسمت عزیزم.
مامان سوگل
25 شهریور 91 21:59
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خورشید می باشد