خورشيدخورشيد، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

خورشید

براي تو 39 (عروسي رفتيم)

1391/3/27 12:36
نویسنده : مامان خورشید
551 بازدید
اشتراک گذاری

عزيز دلم رو روز پنجشنبه برديم عروسي. خورشيد توي اين 5 سال دو بار ديگه عروسي رفته بود كه اوليش رو خيلي كوچيك بود و دومي رو هم كه دوسال پيش بود و يادش رفته بود و بالاخره تا اين عروسي و كلا همه چيز براش عجيب بود و قبل عروسي پرسيد مامان توي عروسي مردم هم هستند و وقتي رفتيم تو سالن گيج شده بود كه بابا الان كجاست و تا نيم ساعتي با دهن باز همه رو تماشا مي كرد و هي منو تو سالن گم مي كرد.

يكم كه گذشت تازه فهميد چه خبره و شروع كرد رقصيدن و بعد هم كه عروس و داماد اومدن با هيجان اومده تعريف مي كنه كه روي سر عروس پول مي ريزن و بعد هم دوربين رو از من گرفت تا ازشون عكس بندازه.

وقتي به عروس و داماد شاباش مي دادن اومده و ميگه مامان به منم پول بده به عروس بدم آخه اسم اين پولا شاباشه و بايد به عروس داد.

در آخر هم ميگه مامان وقتي عروس گل دسته اش رو پرت كرد آروم بهش بگو يه جايي بندازه كه من بتونم بگيرم.

يعني نه به اون مات و مبهوتي اولش و نه به اين برخورد حرفه اي آخر كار.

با يه خانومي از اقوام جور شده بود و به من ميگه مامان از اين به بعد كار داشتي منو نزار خونه مامان سوسن، بزار خونه اين خاله تا باهم بريم پارك.

يعني به ثانيه اي با ديگران رابطه برقرار مي كنه تا اين حد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان احسان
27 خرداد 91 12:59
ای جانم خب بچه رو یه چند تا عروسی ببرین خوشم می یاد آخرش حسابی حرفه ای شده بود.. ببوسش.. با این عکسی که آخرش گذاشتی معلومه دامادتم انتخاب کردیا
مامان تارا و باربد
27 خرداد 91 13:15
عزیزم امیدوارم همیشه خوش باشید من کشته مرده اون روابط عمومی خانم خانما هستم
sima
27 خرداد 91 13:49
جیگرتوووووووووووووووووو ... چقده اجتماعی هستی عزیزم . ایولا
ستاره زمینی
27 خرداد 91 14:27
سلام عزیزم همیشه به عروسی و شادی.
مامان علی خوشتیپ
27 خرداد 91 15:46
الهی قربون دختر اجتماعی بشم من یعنی تاحالا عروسی نبرده بودینش؟ عکس آخری خیییییییلیییییییییییی باحال و قشنگه
عمه آتنا
28 خرداد 91 8:30
ماشااله به این دختر باهوش ماشااله به این دختر اجتماعی
خاله نسرین مامان صدف و سپهر
28 خرداد 91 10:32
بابا یکی هم رو دست ما بلند شده!!!!!خورشید جونم چقدر دیر به دیر عروسی دعوت میشین.طفلکم چقدر شب هیجان انگیزی داشتی خاله
مامان نيروانا
3 تیر 91 8:53
بدون اينكه ما بفهميم و حس كنيم، از در و ديوار چيز ياد ميگيرن. كجايي مامانِ خورشيد؟ ميدونم كه ميدوني. فقط كافيه جَو بياد دستشون، ديگه تا آخرش حريفن و چقدر هم قَدَر. مواظب خورشيد گلم باش
مامان دینا جون
8 تیر 91 17:58
حرفای خورشید خییییلی جالبه.انشالا همیشه به خوشی .
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خورشید می باشد