براي تو 32 (همه روزهايت عيد)
عزيزترين مامان اين دو سه هفته پركار آخر اسفند هم گذشت و ما غرق شادي و هيجان منتظر شروع سال نو و باز خيالهاي من براي بهتر شدن هر سال براي تو.
خونه تكوني كرديم و طبق هرسال تو از بهم ريختن اتاقت نگران و وقتي مي خواستيم براي كمك به مامان سوسن بريم بهشون گفتي مي خوايم بيام خونه شما رم بهم بريزيم.
از عيد برات چيز زيادي نگفتم جز اينكه دلم مي خواد بهترين خاطره ها از عيد برات باشه و هميشه يادآوري عيد حس خوبي بهت بده و اينجوري مطمئنم بزرگتر كه بشي خيلي مشتاق براي كشف داستانهاي پشت حادثه نوروز مي شتابي.
پنجشنبه گذشته جشن مهد كودكتون برگزار شد كه متاسفانه امسال مامان باباها توي جشن نبودند و كلي افسوس خورديم و كلي منتظريم تا فيلم و عكس ها آماده بشه و من لحظه لحظه شادي تو توي جشنتون و توي جمع دوستات ببينم.
مطمئنم امسال هم فقط آرزو مي كنم كه شاد و سلامت باشي و توي سال نو ذره اي غم توي دلت نشينه.
خنده هات جاودان و خنده هاي تمام كودكان دنيا جاودان