خورشيدخورشيد، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

خورشید

براي تو 60 (من و خورشيد)

1391/9/11 10:46
نویسنده : مامان خورشید
397 بازدید
اشتراک گذاری

كنار هم دراز كشيده ايم تا بخوابيم:

خورشيد: مامان ميشه يه لطفي بهت بدم؟

من: خواهش مي كنم، ممنون مي شم.

خورشيد: لطفا يه ليوان آب برام بيار.

من: آهان دخترم يه لطفي بهم بكن و يه زحمتي بهت بدم رو خلاصه كرد.

****************************************

به دليل كمبود وقت من تو خونه، مشكلات كامپيوتري خورشيد رو باباي خورشيد حل مي كنه.

موقع خوردن نهار، خورشيد: مامان شما كه انقدر غذاي خوشمزه درست مي كنيد، (من ذوقمرگ) بهتر نبود به جاي مهندس كامپيوتر و اينا آشپز مي شدي؟

من: بله، واقعا"

****************************************

خورشيد: من مي خوام در آينده دانشمند، دندانپزشك، نقاش، خواننده و رقص (منظورش رقصنده است) بشم.

من: در اينصورت بايد خيلي تلاش كني و زحمت بكشي، خيلي خوب درس بخوني و وقتت رو كمتر به ديدن كارتون بگذروني. (تاكيد كردم) كارتون كمتر ببيني و بيشتر كتاب بخوني.

خورشيد: خب يكي از شغل هام رو كمتر مي كنم.

من: ممنون از اينهمه برداشت خوب از نصيحت هاي من

*****************************************

مامان مهرشاد بهش تذكر داد اگه موقع درس خوندن دقت نكني و همش دنبال بحث هاي مختلف باشي، تو رو توي يه مدرسه ديگيه اي ثبت نام مي كنم كه به درس كمتر اهميت مي دن و دنبال مسائل متفرقه اند.

مهرشاد هم جواب داد: اين يعني اينكه تو به بچه ات خيانت مي كني.

مامان مهرشاد:تعجب استرس

*****************************************

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

مامان آرشیدا قند عسل
11 آذر 91 11:39
شیطون شیرین زبون.
مامان آرشیدا کوچولو
11 آذر 91 13:46
مامان خورشید عاشقتم چقدر خوب گفتی اما من فقط یه بوس کوشولوش کردم که بیدار نشه اما همون هم خیلی چسبید. بوس برا خورشیدم
مامان آرشیدا کوچولو
11 آذر 91 13:50
ای خورشید خانم شیرین زبون عاشق خودت و این حرف ها و این بحث هاتم وروجک عزیزم مهرشاد این حرف رو از کجا یاد گرفته
زهره مامان آریان
11 آذر 91 21:16
عزززززیزم چه لطف هایی بهت میده
مامانی درسا
12 آذر 91 2:26
ای جونم خورشید عسلی خاله ...... خصوصی
مستانه
12 آذر 91 10:39
هاهاها سلام همكار !! بيا بريم بعد از بازنشستگي رستوران بزنیم ! هی به همه لطف بدیم مادر ... یه بار وقتی دخملکمان پیش دبستانی بود گفتم اگه بخواهی کارهات و انجام ندی بهتره بری یه مدرسه عادی و یه بچه دیگه جای تو بیاد بره مدرسه تو ، گریان التماس میکرد تورو خدا مامان منو نفرست مدرسه ی فقرا !!! بازم به مهرشاد خیلی مرده بچه ام
ستاره زمینی
13 آذر 91 16:16
ماشالا به پسر شیرین زبون .
فریبا
14 آذر 91 2:08
چقدر بلند پرواز.. و چه آرزوهای قشنگی.. امیدوارم که به بهترین آرزوهاش برسه و مجبور نباشه هیچ کدوم ز آرزوهاشو فدای اونیکی کنه
مامان رقیه
15 آذر 91 10:12
میگام بچه های امروزی چرا کلا لیسانس به دنیا میان؟؟؟ کم آوردیم بابا یکی به دادماپدرومادرا برسههههههههههههههههههههه
عمه ي آتنا
17 آذر 91 13:50
واي واي بچه هاي اين دوره زمونهههه
مامان تارا و باربد
18 آذر 91 11:30
1- مامانی یه لطفی به من میدی دخمرتو بچلونی 2- مامانی به خاطر خورشید به شغل دیگری فکر کنید میشه لطفا 3- استدلال به شیوه خورشید خانوم همه رو قانع می کنه 4-منم
راحله مامان احسان
18 آذر 91 21:29
شیرین زبونممممممم
آوا مامان رادین
19 آذر 91 10:56
وای عزیزم با این لطف دادنت. البته مامانی فکر کنم این قشنگترین لطفی بود که دادی نه؟ البته منم با خورشید جونم موافقم که ما مامانها حالا که این گلهارو داریم همون بهتر فقط آشپز باشیم. این روزها حوصله سر کار رو اصلا ندارم.
هدیه خدا- فریماه
20 آذر 91 18:49
الهی مثه اینکه این لطف کردن فرزندتان به والدین اپیدمی داره.عزیزم به این خورشید ناز وشیطون.
مامان نيروانا
21 آذر 91 15:22
يعني كشته مرده ي اين استدلالها، استنتاجها و براهين خورشيدم آخرِ خوشمزگيه دختر گلم. ميبوسمش. و البته مهرشادم كه با اين خطابش كولاكي بپا كرد. ببوس عزيز پسر رو يواشكي بگم دوستم، نيروانا جاي خورشيد برسه نميدونم آرزو ميكنه من به جاي مهندس كامپيوتر چي بودم،‌آخه آشپز درست و درموني هم نيستم. خوش به دل خورشيد.
مامان رادمهر
4 دی 91 12:04
عزیزمممممممممممممممممم اینا چقدر شیرین زبونن آدم میمونه چه جوری باهاشون حرف بزنه ، خدای مننننننننننننننننننننننننن
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خورشید می باشد