براي تو 73 (خورشيد سياسي)
هفته قبل توي مهد در مورد سيستم راي گيري براشون توضيح دادن و بچه ها هم راي دادن.
اومده خونه ميگه: مامان من بايد رييس جمهور بشم؟
من: جريان چيه؟
خورشيد: امروز راي داديم تا يكي رييس جمهور بشه.
من: تو به كي راي دادي؟
خورشيد: خودم، همه به خودشون راي دادن.
من: خب اينجوري كه هيچكس راي بالاتري نمياره كه انتخاب بشه. بعد در مورد سيستم راي گيري كلي براش توضيح دادم و كارتون زيباي آمريكايي رو كه خيلي زيبا راجع به انتخابات و تبليغ و راي گيري توش توضيح داده شده بهش يادآوري كردم و مثالهايي آوردم.
كم كم متوجه شد چه اشتباهي كرده و حالا مي خواست ژست خودشم به عنوان رييس جمهور حفظ كنه آخرش ميگه: اصلن مامان مسئله مهمي نبود ما بچه ايم ديگه، همينجوري خوبه. اصلن آدم با اعصاب بچه اش كه بازي نمي كنه. عقلم رو از كار دادم ديگه.
من: ببخشيد واقعا".
حالا شنبه اومده با ناراحتي ميگه: مامان هيچكدوم رييس جمهور نشديم.
من: خب معلوم بود ديگه، من كه برات كلي توضيح دادم.
خورشيد با جيغ و هيجان: عيب نداره ولي اگه روحاني انتخاب نشه من خودمو مي كشم.
پس از تحقيقات از مهد معلوم شد كل شنبه بين بچه ها به بحث راجع به نتيجه انتخابات گذشته.