شیرینترینم چهارشنبه تب کرد و زودتر اومد خونه و بعد از ظهر که رفتیم دکتر تشخیصشون کمی عفونت گلو بود و ترجیح به زدن آمپول و چون خورشیدم تا حالا فقط یکبار آنتی بیوتیک ضعیف خورده بود گفت دختری رو راضی کنیم آمپول بزنه و ممکنه مصرف آنتی بیوتیک معده اش رو بهم بریزه. و عزیزم که تا حالا آمپول نزده و فقط تعریفش رو شنیده هنگ کرد رسما. ولی با کمی توضیح راجع به خوردن دارو و مشقات آن قانع شد و البته تا کلینیک برامون نوحه خوند و اینکه وای چقدر دردم خواهد گرفت و در نهایت به این نتیجه رسید کف پاشو آمپول بزنیم چون دردش کمتره و باسن نزدیکتره و حالا به کجا نمی دونم و بالاخره آمپول زده شد و خورشیدم البته خیلی گریه کرد. بعدم مرحله دوم نوحه خونی با ای...